«هادی شریعتی» مستندساز و عضو هیئت مشاوران انتخاب نوزدهمین جشنواره «سینما حقیقت» در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به تاثیر افزایش هزینههای تولید بر افول کمی و کیفی تولیدات مستند اظهار داشت: طی دو سه سال گذشته، تقریباً همهچیز در این کشور با افزایش شدید و بعضاً وحشتناک هزینهها مواجه شده است. اگر من دو سال پیش میتوانستم با عددی مشخص یک گروه را تغذیه کنم، امروز برای همان کار باید چهار یا پنج برابر هزینه پرداخت کنم. این فقط مربوط به غذا نیست؛ حملونقل، هزینههای تولید، پروداکشن و پستپروداکشن همگی جهشهای چندبرابری داشتهاند.
وی افزود: وقتی پای تلویزیون و نهادهای سفارشدهنده وسط میآید، چه کسی حاضر است این افزایش هزینه را بپذیرد؟ چه نهادی ریسک میکند چنین هزینه ای را بپذیرد؟ چرا بخش مسابقه مستند باید ۴۰۵ فیلم کوتاه داشته باشد یا چرا گرایش به فیلم کوتاه اینقدر پررنگ شده است؟ آیا یکی از دلایل اصلی این وضعیت، ناتوانی مالی فیلمساز نیست که ناچار میشود به سراغ فیلم کوتاه برود تا بتواند پروژه را جمع کند؟
شریعتی با بیان این مطلب که امروز ساخت یک فیلم مستند بلند حداقل به حدود سه میلیارد تومان بودجه نیاز دارد؛ تصریح نمود: کدامیک از فیلمهای حاضر در بخش مسابقه با چنین رقمی ساخته شدهاند؟ این مسئله یکی از ابتداییترین دلایل بحران تولید است و بخش مهمی از آن به تلویزیون بازمیگردد. حتی مرکز گسترش که بالاترین نرخ تولید را پرداخت میکند، رقمهایی میدهد که عملاً ناچیز است. پرداخت دقیقهای زیر ۱۵ میلیون تومان برای هزینه تولید، بیشتر شبیه شوخی است تا حمایت واقعی. در چنین وضعیتی، فیلمساز ناچار است از جیب و زندگی شخصیاش هزینه کند؛ نتیجهاش هم مشخص است افت کیفیت، ناتوانی در همکاری با تدوینگر و عوامل حرفهای و پایین آمدن استاندارد نهایی آثار.
وی تاکید کرد: وقتی هزینه تولید عملاً از کنترل فیلمساز خارج است، باید سراغ بحث درآمدزایی رفت. به نظر من، اولین جایی که نوک پیکان باید به آن اشاره کند تلویزیون است. در تمام دنیا، تلویزیونها نقش اصلی در پخش و تأمین مالی مستند دارند.
کارگردان مستند «ستار الکلاسیکو» با انتقاد از نهادهای فرهنگی که سالن های سینما در اختیار دارند و حاضر به اختصاص تعدادی از سالن هایشان برای اکران آثار مستند نیستند بیان کرد: واقعیت این است که مخاطبِ بلیتخَرِ مستند در سینمای ایران بسیار محدود است. ما اساساً چهقدر مخاطب تربیت کردهایم که حاضر باشد برای دیدن مستند پول بدهد؟ هیچکدام از سینماداران حاضر به اختصاص سالن به مستند نیستند؛ حتی نهادهایی مانند حوزه هنری هم وارد این میدان نمیشوند. دلیلش روشن است نگرانی از بازگشت سرمایه و چالش مخاطب. در نتیجه، سالنها به فیلمهای نازل و کمدی اختصاص داده میشود؛ فیلمهایی که صرفاً بخشی از یک طبقه خاص را جذب میکنند و فروششان تضمینشدهتر است. در چنین فضایی، یک اثر مستند درگیرکننده که نیاز به مخاطب جدیتر دارد، عملاً شانسی برای اکران پیدا نمیکند.
او ادامه داد: این وضعیت، محصول سالها سیاستگذاری اشتباه فرهنگی و ذائقهسازی نادرست است؛ جایی که بخش فرهنگی حاضر نیست ریسک کند و سینما را در اختیار مستند بگذارد، و مستند همچنان قربانی چرخهای معیوب از تولید، پخش و اقتصاد میشود.
شریعتی همچنین با انتقاد از پلتفرم های نمایش خانگی در زمینه اکران آنلاین فیلم های مستند اظهار داشت: یکی از راهحلهای جدی، حرکت به سمت قراردادهای بلندمدت با پلتفرمهاست. در دنیا این تغییر تا حدی اتفاق افتاده و حتی در ایران هم برخی پلتفرمها وارد حوزه نمایش آنلاین مستند شدهاند. اما واقعیت این است که اگر نگاهی به عملکرد همین پلتفرمهای فعال در ایران بیندازیم، میبینیم سهم مستند در سبد محتوایی آنها بسیار محدود است.
وی افزود: اولویت پلتفرمها همچنان با فیلمهای کمدی مصرفی یا سریالهایی است که بر پایه ستاره و فروش تضمینشده جلو میروند.
کارکردان مستند «سارا» با بیان این مطلب که یکی از دلایل اصلی وضعیت فعلی این است که ما هنوز بهطور جدی وارد بازارهای منطقهای، جهانی و بازارهای آنلاین بینالمللی نشدهایم؛ متذکر شد: اگر قرار است سینمای مستند به چرخه اقتصادی برسد، باید بتواند فیلم بفروشد، وارد پروژههای مشترک شود و با پخشکنندههای خارجی کار کند. چند فیلمساز مستند در ایران داریم که بتوانند با زبان جهانی فیلم بسازند؟ واقعیت تلخ این است که تعدادشان بسیار کم است.
وی تاکید کرد: در سینمای مستند ما، جریان منسجمی برای پخش بینالمللی شکل نگرفته است. فیلمهای صرفاً لوکال، اگر بتوانند مفهومی جهانشمول را با زبان سینمایی قابل فهم برای مخاطب بینالمللی بیان کنند، راه خودشان را در جشنوارهها پیدا میکنند و حتی ممکن است به فروش برسند؛ اما ما از این دست فیلمها بسیار کم داریم.
او ادامه داد: اگر هدف، دسترسی به بازار فروش است، باید سازوکاری طراحی شود که آثار مستند از ابتدا با نگاه جهانی شکل بگیرند. این یعنی منتورینگ، برگزاری کارگاههای تخصصی، استفاده از تجربه فیلمسازان و تهیهکنندگان بینالمللی و مدیریت هوشمندانه تولید؛ بهگونهای که همان بودجهای که صرف تولید میشود، به خلق فیلمی با زبان جهانی منجر شود؛ فیلمی که وقتی وارد یک فرهنگ دیگر میشود، قابل درک باشد.
شریعتی با اشاره به ضرورت جدایی بخش پویانمایی و الحاق آن به بنیاد ملی پویانمایی اظهار داشت: تمرکز اصلی مرکز گسترش بر سینمای مستند و تجربی بوده و بعدا انیمیشن به آن اضافه شده است. حالا که بنیاد ملی پویانمایی شکل گرفته، منطقی است که بودجهها تفکیک شوند و هر حوزه بهصورت تخصصی مسیر خودش را برود. در این چارچوب، مرکز گسترش میتواند تمرکز جدیتری بر سینمای مستند و تجربی داشته باشد و بهویژه روی فیلم اولیها سرمایهگذاری کند.
این مستندساز همچنین در مورد لزوم ایجاد بازار مستند در جریان برگزاری سینما حقیقت بیان کرد: برای من بسیار جذاب است اگر جشنواره «سینماحقیقت» از سال آینده بهصورت جدی پایهگذار یک بازار قدرتمند مستند شود؛ بازاری که واقعاً برای آن سرمایهگذاری شود، وقت گذاشته شود و تهیهکنندگان و پخشکنندگان خارجی به ایران دعوت شوند. اما قبل از رسیدن به این نقطه، یک پیشنیاز اساسی وجود دارد یعنی آموزش.
وی افزود: ما قبل از بازار، نیاز به تربیت داریم. فیلمساز باید یاد بگیرد پروژه چیست، چگونه باید آن را ارائه کند و چطور از ایدهاش دفاع کند. علاوه بر این، یا خود فیلمساز باید به یکی دو زبان خارجی تسلط داشته باشد، یا تیمی کنار او باشد که بتواند فرآیند دفاع از طرح را بهدرستی انجام دهد. در این بخشها ما ضعف جدی داریم.
«هادی شریعتی» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: ما در این دوره بیش از چهارصد فیلم مستند کوتاه داشتیم. نمیشود گفت برای این فیلمها هزینهای نشده؛ بالاخره یا مرکز یا تلویزیون یا نهادهای دیگر برایشان پول دادهاند. اینها سرمایهگذاری شدهاند. حالا سؤال این است که چرا از میان این تعداد، فقط تعداد محدودی به یک کیفیت نسبی میرسند و بقیه عملاً هدر میروند؟ این یعنی هدررفت سرمایه.
ارسال نظر